حرف های نگفتنی

سلام دوستان من پسوورد ورود به وبلاگ رو گم کرده بودم خودتون بهتر میدونید برای چی
امروز اولین مطلب خودمو مینویسم

 همه حرف های توی دلم , فقط اینها که با تو گفتم نیست

 گاه چندین هزار جمله هنوز , همه حرف های آدم نیست

 باورم می شود که بسته شده , همه ی آسمان آبی من

 و کسی که تمام من شده بود , باورم می شود که کم کم نیست

 شاید این گفتگوی دامنه دار , این قطار مسافر کلمات

 در دل دره ها سکوت کند , با عبوراز پلی که محکم نیست

 تازگی سنگ کوچکی شده ام که سر راه اشک را بسته

 غم سیل از سرم گذشته ولی , سنگ کوچک شدن خودش غم نیست ؟

 راستی شکل شیشه هم شده ام , نور در من شکست , می بینی ؟

 سنگم و شیشه ام غم انگیزاست , هیچ چیزم شبیه آدم نیست

 کاش ابری به وسعت دریا , آسمان را به حرف می آورد

 تا ببینی که پشت این همه کوه , حرف های نگفتنی کم نیست .


نظرات 3 + ارسال نظر
دنیا پنج‌شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 05:20 ب.ظ http://donyayeman.blogsky.com

سلام.خوبی ؟...
به من هم سر بزن...قربانت...

مسافر هتل کالیفرنیا پنج‌شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 05:25 ب.ظ http://sokote-marg.blogsky.com

سلام مسعود جونم
هم اسمیمااا
بابا بالاخره توی این سایتا یه هم اسم توپ پیدا کردم
امیدوارم موفق باشیی داداش گلممم
به امید دیدار دوباره تو
موفق باشی

کیمیا پنج‌شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 07:11 ب.ظ http://kimiakimiakimia.perianblog.com

سلام... ای بابا خسته نباشی... خودتو گم نکنی یه وقت...مسعود جان اسم وبلاگت هم خوب شد...شعرت هم خیلی دلنشین بود..موفق باشی آقای آلزایمر خان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد