سلام خدمت دوستان عزیز
خیلی ممنون که به من سر میزنید و با نظراتتون منو خوشحال می کنید
می خواستم یک داستانی رو براتون تعریف کنم که متنش خیلی زیاده
داستان مرداب که نمیدونم تا به حال شنیدین یا نه اما واقعا زیباست
اگه موافق هستین براتون تو ۲ یا ۳ قسمت تعریف کنم تو نظرات به من بگین
راستی یک معذرت خواهی که لوگو و لینگ شما رو پاک کردم به خاطر قالب بود
دوباره همه رو براتون می زارم . ممنون .
نفس از من گرفت آنکس که عمری
برام عاشقانه هم نفس بود
به زنجیر طلای پای دل بست
دریقا عشق شیرینش هوس بود
ز پیغامش دلم دیگر نلرزید
نپرسیدم کجا و با چه کس بود
نخواهم بدانم در چه حال است
هوس هم بود اگر یک بار بس بود
سلام وبلاگ قشنگی داری به ما هم سر بزنم از توجه و اظهار لطف شما متشکرم و برای شما ارزوی موفقیت دارم اگر دوست داشتی تبادل لینک کنیم وبه این وسیله کاربران بیشتری را جذب کنیم
سلام .
من داستان مرداب رو نشنیدم خوشحال میشم اگه تعریف کنی
سلام بازم ممنون که سر زدی
امیدوارم موفق باشی
به صلیب صدات مصلوبم ای دوست
تو گمان مبری مقلوبم ای دوست
سلام قشنگ بود مرسی
بیا پیشه ما
سلام مسعود خان.وبلاگ پر احساسی داری.موفق باشی.
خوشحال میشم به وبلاگ منم بیای.وبلاگ من در مورد یه خواننده هست که اسمشون با شما مشترکه.اگه گفتی کیه!!!
اگر نمیدونی بیا میفهمی.به هر صورت موفق باشی.بای
سلام دوست عزیز
لطفا لوگوی وبلاگ منو وارد وبلاگت کن
خیلی وقت پیش من وارد کردم
اما شما..................
بای
سلام
منتظر داستان هستم !
سلام.خیلی چیزای قشنگ مینویسی دوست جون.ولی یه پیشنهاد دارم برات.اگه رنگ نوشته هاتو یه کم روشن تر کنی بهتر و جذاب تر میشه.بای
سلام
من قصه های دنباله دار رو خیلی دوست دارم.
داستان شما رو هم میخونیم ببینیم چطوره!
سلام.وب قشنگی داری. باتبادل لینک چه طوری؟؟؟؟راستی داستان مرداب رو برامون بنویس............یاحق-دریا-