حرفهای نگفتنی

آموزش طراحی و انیمیشن

سلام دوستان
درس سوم: ادامه طراحی بدن

اگر در تصمیم خود واقعا جدی هستید و می خواهید یک کارتونیست و طراح کارتون و کاریکاتوریست شوید، مداد و کاغذ را بردارید تا با هم قدم به قدم آن چه را در طی سالها مطالعه و تمرین و کار مداوم فرا گرفته ام با شما شریک شوم . فقط یک قول از شما می هواهم که آن را به همه شاگردانم در کلاس درس می گویم تا آن جا که می توانید طراحی کنید . دو خط موازی و در فاصله دلخواهتان ترسیم کنید و مابین ان را بدون استفاده از دایره های ترسیم و سعی کنید تخم مرغی شکل باشد چرا که صورت و مبنای ان در یک حالت ساده این طور است. برای چه دو خط را ترسیم می کنید ، برای آنکه از همین اکنون نظم و ردیف و دقت در طراحی را در شما به ارامی بوجود آورد. اگر دایره ها ی تخم مرغی شکل طراحی شده دقیق نبود مهم نیست. یک یا دو صفحه به همین روش طراحی نمائید.
	البته این آموزش طراحی کامل و یا همان Anamoti برای طراحی نیست این برگرفته از یک روش و آموزشی ساده است که در آن سعی خواهد شد اندازه ها در این بحث و دروس در مورد طراحی نادیده گرفته نشود. بدون استفاده از پرگار . با همان روش قبلی دایره و سپس یک حالت تخم مرغی شکل را طراحی کنید. خطی را که از وسط دایره می گذرد را مکانی برای طراحی چشم و انتهای دایره خطی که با آن در تماس است را نکان انتهای بینی و قسمت دیگر را که باز به دو قسمت مساوی تقسیم می کنیم مکان لب قرار می دهیم . گوش ها هم در مکان بین خط چشم و بینی قرار می گیرند. اول بصورت گفته شده چندین بار و با همین روش تمرین نمائید. سپس آن را در قسمت دیگر که توضیح خواهم داد به صورت کارتونی اندازه ها را بزرگتر یا کوچکتر نمائید. چون در مرحله اول استاندارد ها را خوب فرا گرفته اید و با استفاده از ان ها می توانید یک مکان را حفظ و نگهداشته و مکان دیگر را تغییر فرم و شکل بدهید . یا به انگلیسی آن Exaggeration که در طراحی کاریکاتور از آن زیاد استفاده می شود.
	در ادامه دایره ها را تغییر شکل دهید آن را کوتاهتر و بلند تر ترسیم کنید مثل یک تخم مرغ در حالت ایستاده یا خوابیده بر روی زمین . یک لوزی در داخل همین طرح تخم مرغی شکل، مکان چشم ها و دماغ و گوش را طراحی خواهیم کرد و سپس یک صورت کامل کارتونی خواهیم ساخت.
	با یک تقسیم بندی ساده این تخم مرغی را که طراحی کرده ایم به صورت یک چهره در می آوریم ، پهنای صورت مثلا باید پنج چشم به همان اندازه در آن جای بگیرد.
	طول بدن مساوی است با 7.5 سر در افراد معمولی و بزرگسال - پهنای شانه ها مساوی است با یک سر. برای طراحی بدن اول از یک حالت ساده آغاز کرده و سپس استوانه ها را می توان بعنوان عضلات در آن جای داد.
	با یک طراحی ساده طراحی خود را آغاز کنید. سپس استوانه ها و بعد از آن عضلات را در جای استوانه ها قرار دهید لازم است که یک مدل چوبی ، یا یک مدل انسان برای طراحی در اختیار داشته باشید. از کتاب ها هم می توان کمک گرفت.

	ا

	پس از فرا گیری طراحی بدن انسان شروع کنید به حرکت دادن آن البته با استفاده از خطوط راهنما برایاین کار.
	کاراکتر خود را از حالت های مختلف و در انجام کارهای مختلف طراحی کنید
	طراحی کارتون کاراکتر - اول طراحی ساده و سپس اجرای کامل آن
	کاراکتر خود را در حالت ها و رفتارها و شیوه های مختلف طراحی کنید . عصبانی ، خوشحال و یا ...

حرفهای نگفتنی پنج‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1382 ساعت 10:38 ب.ظ

0 نظر

شما که نظر نمیدین اما ما همین جور ادامه میدیم به نوشتن. میرم سر اصل مطلب. چیزایی مثل عشق که میتونه زندگی آدم رو از این رو به اون رو کنه ! البته این حرفای من فقط نظرات شخصیه و اگه کسی مخالفتی باهاش داشت میتونه بگه.. نظرات همه برای من جالبه. من یه اخلاقی دارم نمیدونم خوبه یا بد ولی دوست دارم در برخورد با دیگران (یعنی کسایی که در طول زندگیم باهاشون برخورد میکنم حتی یه برخورد کوچیک چند روزه) اونا رو خوب بشناسم .. مخصوصا از نظر روحی وببینم که چه جور شخصیتی دارن . در بیشتر موارد از پس این کار برمیام چون دوست دارم ببینم زندگی از زاویه ی دید بقیه چه جوریه ! برام خیلی جالبه .. ولی امان از روزی که نتونم به شخصیت روحی یه نفر دست پیدا کنم . اون وقت واقعا نمیدونم در برخورد باهاش چه جور رفتاری نشون بدم . اون شخص همیشه برام مثل علامت سوال میمونه ! این نشون دهنده ی اینه که هرکسی از یه دریچه به زندگی نگاه میکنه و در این بین کم پیدا میشه که دریچه های چند نفر شبیه به هم باشه... حالا میریم سر موضوع اصلی... تا یادم نرفته این نوشته پایین رو من از یک دکلمه گرفتم که اسم خواننده شو نمیدونم خیلی قشنگه اگه دوست دارین این آهنگ رو براتون بفرستم به من اوفلاین و یا تو نظرات به من اطلاع بدین. باز میگم نظر فراموش نشه.

بـــــــــــــــــــــا تشکــــــــــــــــــــــر مســـــــــــــــــعود رفتن تنها یک خوابه تو نرفتی عطرت اینجاست کنج نایاب نفسهات تنها جای امن دنیاست توی کوچه نگاهت چرخش هزارتا تیله است یک غزل غزب چشمات آبروی این قبیله است تو هم مثل ماه تمومی هم مثل هلال خنجر هم غم نگاه اول هم غم نگاه آخر نمیدونم تو چی هستی استوا عشق و تردید هم مثل سیاهی شب هم مثل ظهور خورشید لب تو ساکت اما چشم تو پر از هیاهوست مثل اون وحشت وحشی که تو نگاه آهوست لابه لای هورم گیست عطر بکر گل یاسه ورور نازک دستاد واسه من تنها لباسه هم مثل ماه تمومی هم مثل هلال خنجر هم تب نگاه اول هم غم نگاه آخر نمیدونم تو چی هستی استوا عشق و تردید هم مثل سیاهی شب هم مثل ظهور خورشید

معبود من کسی ست که .... سحرگاه گیسوان خورشید را به شانه میزند .... و غروب را ! می بافد به شب .... .!

حرفهای نگفتنی چهارشنبه 3 دی‌ماه سال 1382 ساعت 09:43 ق.ظ

1 نظر