حرف های نگفتنی

سلام دوستان من پسوورد ورود به وبلاگ رو گم کرده بودم خودتون بهتر میدونید برای چی
امروز اولین مطلب خودمو مینویسم

 همه حرف های توی دلم , فقط اینها که با تو گفتم نیست

 گاه چندین هزار جمله هنوز , همه حرف های آدم نیست

 باورم می شود که بسته شده , همه ی آسمان آبی من

 و کسی که تمام من شده بود , باورم می شود که کم کم نیست

 شاید این گفتگوی دامنه دار , این قطار مسافر کلمات

 در دل دره ها سکوت کند , با عبوراز پلی که محکم نیست

 تازگی سنگ کوچکی شده ام که سر راه اشک را بسته

 غم سیل از سرم گذشته ولی , سنگ کوچک شدن خودش غم نیست ؟

 راستی شکل شیشه هم شده ام , نور در من شکست , می بینی ؟

 سنگم و شیشه ام غم انگیزاست , هیچ چیزم شبیه آدم نیست

 کاش ابری به وسعت دریا , آسمان را به حرف می آورد

 تا ببینی که پشت این همه کوه , حرف های نگفتنی کم نیست .